کی به کیه؟
14 مارس 2022
داستان کوتاه,طنز نوشته
به دوستم دکتر مددی زنگ زدم و گفتم«دکتر دستم به دامنت! رفیقمون مسعود دلش درد گرفت بردیمش درمانگاه براش دارو نوشتن اما دستور پزشک رو نمیتونیم بخونیم!»
.
دکتر مددی گفت« اسم داروها رو بخون تا بهت بگم» منم که انگلیسیم در حد پت وپته ! شروع کردم من من کردن که دکتر پشیمون شد و گفت«زور نزن ، نمیخواد بخونی ،فعلا از هر دارو یکی بدید بخوره تا من خودم بیام»
.
وقتی دکتر مددی رسید متوجه شد که یکی از کپسولهای بزرگ شیاف بوده که ما با زور دو لیوان آب به خورد مسعود بیچاره دادیم اما شما نگران نباشید چون حال مسعود از روز اولش هم بهتر شده بود!!!
.
اصولا این روزها اگر شربت خاکشیر هم تو باک بنزین بریزی ماشین حرکت