کتک خورها
نسل ما مثل بچه های امروز نبود که از گل نازک تر هم نمیشه بهشون گفت. نسل ما رو پدر و مادر میزد،معلم و مدیر مدرسه میزد فراش مدرسه میزد، خانم همسایه میزد،برادر کمیته ی میزد ، بزرگ فامیل میزد،کلاس بالاتری میزد، قلدر محله میزد ، اگر آقاکریم باقری هم بود حتما اونم میزد و چنانچه هر کدام از اینها از حقشون برای زدن استفاده نمیکردند حداقل تهدید روی شاخش بود و تهدید میکردند!!!
.
به عنوان مثال مادرم همیشه یک قاشق رو چراغ میگذاشت که مثلا اگر درس نخونیم یا شلوغ کنیم ما رو با قاشق داغ کنه! از قضا یک روز مادرم برای خرید داشت میرفت بیرون و رو به من و خواهر کوچیکم گفت شلوغ نکنید و مشقاتون رو بنویسید که اگر بیام ببینم به حرفم گوش نکردید با همون قاشق معروف (که هیج وقت هم داغمون نکرده بود) داغمون میکنه!
.
مادرم رفت خرید من هم از باب تهدید یک قاشق گذاشتم روی چراغ و به خواهرم گفتم یا مشقهای من رو هم بنویس یا داغت میکنم و به مامان میگم درسهات رو ننوشتی .خواهرم که از لحاظ سن و جثه از من کوچکتر بود افتاد به گریه و زاری که خودش مشق داره و نمیتونه مشقهام رو بنویسه و من هم که سرکشی خواهر کوچیکه رو دیده بودم مدام تهدیدهام رو تکرار میکردم.
.
خواهرم وقتی دید التماس فایده نداره و من هی انگشت اشاره را به نشان تهدید تکون میدم تهدیدها رو جدی گرفت و پیش دستی کرد و پرید قاشق سرخ شده و گداخته رو برداشت و گذاشت رو دستم و بعدش د فرار….
.
حالا من مونده بودم دست تاول زده و سوخته و مشق ننوشته و کتک احتمالی از مادر و ….
.
پی نوشت: خواستم بگم ما رو فقط بزرگترها نمیزدند بلکه کوچیکترها هم میزدند حالا ما به همه گفتیم زدیم شما هم بگید زده خوبیت نداره!!!
.
پی نوشت(۲): نسل ما همشون سوختن فقط‌درصد‌سوختگیاشون فرق میکنه.
#نسل_سوخته #طنز_اجتماعی #طنز_تلخ #طنز_کوتاه #یادداشت#علیرضا_جوکار #ع_جیم
.
به عنوان مثال مادرم همیشه یک قاشق رو چراغ میگذاشت که مثلا اگر درس نخونیم یا شلوغ کنیم ما رو با قاشق داغ کنه! از قضا یک روز مادرم برای خرید داشت میرفت بیرون و رو به من و خواهر کوچیکم گفت شلوغ نکنید و مشقاتون رو بنویسید که اگر بیام ببینم به حرفم گوش نکردید با همون قاشق معروف (که هیج وقت هم داغمون نکرده بود) داغمون میکنه!
.
مادرم رفت خرید من هم از باب تهدید یک قاشق گذاشتم روی چراغ و به خواهرم گفتم یا مشقهای من رو هم بنویس یا داغت میکنم و به مامان میگم درسهات رو ننوشتی .خواهرم که از لحاظ سن و جثه از من کوچکتر بود افتاد به گریه و زاری که خودش مشق داره و نمیتونه مشقهام رو بنویسه و من هم که سرکشی خواهر کوچیکه رو دیده بودم مدام تهدیدهام رو تکرار میکردم.
.
خواهرم وقتی دید التماس فایده نداره و من هی انگشت اشاره را به نشان تهدید تکون میدم تهدیدها رو جدی گرفت و پیش دستی کرد و پرید قاشق سرخ شده و گداخته رو برداشت و گذاشت رو دستم و بعدش د فرار….
.
حالا من مونده بودم دست تاول زده و سوخته و مشق ننوشته و کتک احتمالی از مادر و ….
.
پی نوشت: خواستم بگم ما رو فقط بزرگترها نمیزدند بلکه کوچیکترها هم میزدند حالا ما به همه گفتیم زدیم شما هم بگید زده خوبیت نداره!!!
.
پی نوشت(۲): نسل ما همشون سوختن فقط‌درصد‌سوختگیاشون فرق میکنه.
#نسل_سوخته #طنز_اجتماعی #طنز_تلخ #طنز_کوتاه #یادداشت#علیرضا_جوکار #ع_جیم