شیر یا خط
14 مارس 2022
داستان کوتاه,طنز نوشته
پنج تومن دارم دوستش دارم» این جمله رو بعد از پرت کردن سکه رو هوا و چند دور چرخ خوردن و گرفتن سکه و باز کردن دستهام و نشان دادن سکه پنج تومنی به دوستام که آخرین امتحان نهایی کلاس پنجم ابتدایی رو داده بودیم با ذوق تمام گفتم!
.
اما یک مرتبه همکلاسیم “حسن اردو “ شروع کرد به داد و بیداد که این پول مال منه و تو دزدیدیش!!! این جمله رو نه یکبار بلکم ده بار فریاد میزد!!!!
.
یقه حسن رو گرفتم و گفتم دروغ نگو دروغ نگو…. این پول رو صبح بابام داده تا من باهاش کیک و نوشابه بخورم. حسن هم یقه من رو گرفته بود و میگفت دروغگو دشمن خداست یا پولم رو که دزدی میدی یا یک سکه پولت کنم!!!
.
سرتون رو درد نیارم من و حسن با کله تو صورت هم بودیم و یقه ی هم توی دستامون بود و با هم شاخ به شاخ شده بودیم و بچه های مدرسه هم ذوق کرده بودند که الان یک دعوای اساسی میبینند که یک مرتبه حسن اردو گفت«آقا اصلا یک کاری کنیم. شیر یا خط میندازیم شیر آمد معلومه پول مال توئه و اگر خط آمد معلومه که پول مال منه»!!!
.
منکه داشت باورم‌میشد پول رو دزدیم!!! چاره ای نداشتم سر پولی که مال خودم بود شیر یا خط بندازم. اما دیگه راهی نبودچون‌آبروم جلو بچه ها در خطر بود!!!. سکه رو انداختم رو هواچرخ خورد چرخ خورد چرخ خورد افتاد رو زمین و چند دور هم دور خودش چرخید و یک مرتبه به سمت چپ افتاد و علامت شیر نمایان شد رو‌کردم به همکلاسیهام و داد میزدم “دیدید پول خودم بود دیدید؟؟؟ بهتون ثابت شد!؟؟؟این پنج تومن مال منه حق منه !!!”اما تا صورتم رو بر گردوندم حسن خم شده بود سکه رو برداشته بود و فرار میکرد سمت رستم آباد! حالا من بدو و حسن اردو بود….اگر شما پشت گوشتون رو دیدید منم حسن اردو رو دیدم
.
پی نوشت: دوستان این نوشته رو‌دست به دست کنید برسه دست حسن بلکم پیداش کنیم و من بهش بگم پنج تومنم رو نمیخوام مال خودت رفاقت بیشتر از این پولها ارزش داره!!!
.
پی نوشت(۲) : دوستان این نوشته رو دست به دست کنید برسه دست حسن بلکم پیداش کنیم ببینیم به جایی رسیده یا هنوز افتابه دزده
.
پی نوشت (۳): چند روز پیش دلی هوس خاطره بازی کردم رفتم میدون اختیاریه ! همونجا که لوکیشن داستان ماست و عکس سر در مدرسه بهرام رو گرفتم که هنوز بعد از سالها هیچ تغییری نکرده! به جز اسمش .
.
#داستان_کوتاه #طنز_اجتماعی #طنز #خاطره #خاطره_بازی#شیر_یا_خط #اختیاریه #دبستان_بهرام #علیرضا_جوکار #ع_جیم
.
اما یک مرتبه همکلاسیم “حسن اردو “ شروع کرد به داد و بیداد که این پول مال منه و تو دزدیدیش!!! این جمله رو نه یکبار بلکم ده بار فریاد میزد!!!!
.
یقه حسن رو گرفتم و گفتم دروغ نگو دروغ نگو…. این پول رو صبح بابام داده تا من باهاش کیک و نوشابه بخورم. حسن هم یقه من رو گرفته بود و میگفت دروغگو دشمن خداست یا پولم رو که دزدی میدی یا یک سکه پولت کنم!!!
.
سرتون رو درد نیارم من و حسن با کله تو صورت هم بودیم و یقه ی هم توی دستامون بود و با هم شاخ به شاخ شده بودیم و بچه های مدرسه هم ذوق کرده بودند که الان یک دعوای اساسی میبینند که یک مرتبه حسن اردو گفت«آقا اصلا یک کاری کنیم. شیر یا خط میندازیم شیر آمد معلومه پول مال توئه و اگر خط آمد معلومه که پول مال منه»!!!
.
منکه داشت باورم‌میشد پول رو دزدیم!!! چاره ای نداشتم سر پولی که مال خودم بود شیر یا خط بندازم. اما دیگه راهی نبودچون‌آبروم جلو بچه ها در خطر بود!!!. سکه رو انداختم رو هواچرخ خورد چرخ خورد چرخ خورد افتاد رو زمین و چند دور هم دور خودش چرخید و یک مرتبه به سمت چپ افتاد و علامت شیر نمایان شد رو‌کردم به همکلاسیهام و داد میزدم “دیدید پول خودم بود دیدید؟؟؟ بهتون ثابت شد!؟؟؟این پنج تومن مال منه حق منه !!!”اما تا صورتم رو بر گردوندم حسن خم شده بود سکه رو برداشته بود و فرار میکرد سمت رستم آباد! حالا من بدو و حسن اردو بود….اگر شما پشت گوشتون رو دیدید منم حسن اردو رو دیدم
.
پی نوشت: دوستان این نوشته رو‌دست به دست کنید برسه دست حسن بلکم پیداش کنیم و من بهش بگم پنج تومنم رو نمیخوام مال خودت رفاقت بیشتر از این پولها ارزش داره!!!
.
پی نوشت(۲) : دوستان این نوشته رو دست به دست کنید برسه دست حسن بلکم پیداش کنیم ببینیم به جایی رسیده یا هنوز افتابه دزده
.
پی نوشت (۳): چند روز پیش دلی هوس خاطره بازی کردم رفتم میدون اختیاریه ! همونجا که لوکیشن داستان ماست و عکس سر در مدرسه بهرام رو گرفتم که هنوز بعد از سالها هیچ تغییری نکرده! به جز اسمش .
.
#داستان_کوتاه #طنز_اجتماعی #طنز #خاطره #خاطره_بازی#شیر_یا_خط #اختیاریه #دبستان_بهرام #علیرضا_جوکار #ع_جیم