ساقی سقراط!
10 مارس 2022
داستان کوتاه,طنز نوشته
به سقراط فیلسوف یونانی گفتم : فوقش یکببخشید ساده و الکی میگفتی تا مجبورت نمیکردند جامشوکران رو بالا بری!. حیف نبود زندگی به این قشنگی؟!!!
.
سقراط گفت: بیشین بینیم بااااا. اینم شد زندگی؟ خسته شدم از دست این مردم که باید مواظب بود کلاهت رو برندارند یا کلاه سرت نگذارند! همه در ظاهر پاک و منزه ولی هرکی به هر طریقی داره گوه میزنه به اخلاق؛ نگاه به نوشته های کپی شده پروفایلشون یا پستهایی که میگذارند، نکن ! کارهاشون با نوشته هاشون زمین تا آسمون فرق داره .اون از وضع رانندگیشون و ترافیک؛ اون از وضع دروغگوییشون؛ اون از وضع روابط دوستانه و اجتماعی که برادر به برادر رحم نداره… یکی از یکی بی هدفت تر!!! یکیش خود تو ! اصلا ببینم تو خودت دلت به چی این دنیا خوشه؟
.
با تعجب به سقراط گفتم ؛ اولا سوال رو با سوال جواب نده! دوما حالا چرا به من گیر میدی؟ سوما این دنیا پر از لحظات زیباست حالا برای هر کی یکجور! یکی با خوردن یک انار سرخ کیفور میشه! یکی با بوسیدن یارش؛ یکی با داشتن یکدوچرخه دست دوم ! یکی با کندن جای زخم خشک شده اش! یکی از نوازش بچه اش؛ حتی اون بچه فقیر که وقتی یک کفش کهنه پیدا میکنه احساس میکنه درهای سعادت به روش باز شده؛ فقط کافیه از چه زاویه ای به دنیا نگاه کنی!!!!
.
بعد به سقراط گفتم ؛ ببینم اصلا ساقی تو کیه ؟ نکنه این موتوریها میسازنت ؟ اخه دوره شما که ترافیک و پروفایل و .. این چیزها نبود!اینها رو از کجا آوردی؟
.
سقراط گفت : اول تو بگو چی زدی این موقع شب! که اینقدر شنگولی و تو هپروت میپری؟. تو داری دو نصف شب با من حرف میزنی که ۴۷۰ سال قبل از میلاد به دنیا آمده حالا میخوای دنبال ساقی من بگردی!؟
.
پی نوشت: هر چند اون شب سقراط اعصاب معصاب نداشت و سوال رو با سوال جواب میداد ولی راست میگفت! ما نخورده مستیم . فقط نفهمیدیم بعد از اینهمه صغری و کبری این زندگی ارزش جنگیدن براش داره یا نه؟
پی نوشت (۲):شما زندگی رو چطور میبینید؟
.
#طنز#طنز_اجتماعی#داستان_کوتاه#توهم#ساقی#سقراط#جام_شوکران#زندگی#زندگی_زیباست#علیرضا_جوکار#ع_جیم
.
سقراط گفت: بیشین بینیم بااااا. اینم شد زندگی؟ خسته شدم از دست این مردم که باید مواظب بود کلاهت رو برندارند یا کلاه سرت نگذارند! همه در ظاهر پاک و منزه ولی هرکی به هر طریقی داره گوه میزنه به اخلاق؛ نگاه به نوشته های کپی شده پروفایلشون یا پستهایی که میگذارند، نکن ! کارهاشون با نوشته هاشون زمین تا آسمون فرق داره .اون از وضع رانندگیشون و ترافیک؛ اون از وضع دروغگوییشون؛ اون از وضع روابط دوستانه و اجتماعی که برادر به برادر رحم نداره… یکی از یکی بی هدفت تر!!! یکیش خود تو ! اصلا ببینم تو خودت دلت به چی این دنیا خوشه؟
.
با تعجب به سقراط گفتم ؛ اولا سوال رو با سوال جواب نده! دوما حالا چرا به من گیر میدی؟ سوما این دنیا پر از لحظات زیباست حالا برای هر کی یکجور! یکی با خوردن یک انار سرخ کیفور میشه! یکی با بوسیدن یارش؛ یکی با داشتن یکدوچرخه دست دوم ! یکی با کندن جای زخم خشک شده اش! یکی از نوازش بچه اش؛ حتی اون بچه فقیر که وقتی یک کفش کهنه پیدا میکنه احساس میکنه درهای سعادت به روش باز شده؛ فقط کافیه از چه زاویه ای به دنیا نگاه کنی!!!!
.
بعد به سقراط گفتم ؛ ببینم اصلا ساقی تو کیه ؟ نکنه این موتوریها میسازنت ؟ اخه دوره شما که ترافیک و پروفایل و .. این چیزها نبود!اینها رو از کجا آوردی؟
.
سقراط گفت : اول تو بگو چی زدی این موقع شب! که اینقدر شنگولی و تو هپروت میپری؟. تو داری دو نصف شب با من حرف میزنی که ۴۷۰ سال قبل از میلاد به دنیا آمده حالا میخوای دنبال ساقی من بگردی!؟
.
پی نوشت: هر چند اون شب سقراط اعصاب معصاب نداشت و سوال رو با سوال جواب میداد ولی راست میگفت! ما نخورده مستیم . فقط نفهمیدیم بعد از اینهمه صغری و کبری این زندگی ارزش جنگیدن براش داره یا نه؟
پی نوشت (۲):شما زندگی رو چطور میبینید؟
.
#طنز#طنز_اجتماعی#داستان_کوتاه#توهم#ساقی#سقراط#جام_شوکران#زندگی#زندگی_زیباست#علیرضا_جوکار#ع_جیم