Alireza Jokar

این سایت در حال تکمیل شدن است ...

Alireza Jokar

این سایت در حال تکمیل شدن است ...

نوشته های بلاگ

دیو و دلبر

آخه سن و سالی نداشتم، فقط ۲۲سالم‌ بود که آقای خانعلی ازم پرسید نظرت درباره آقای خسرو ی چیه که در جوابش گفتم«آخه اون آدمه؟ مرتیکه گوه انگار از دماغ فیل افتاده، خیلی پفیوز و بد جنسه، آخر هر چی نامرده، مردک …(بوق) ازگل …(بوق)و ..(بوق)باید بستش به گاری،…»
.
همچنان مشغول واکاوی آقای خسروی بودم که آقای خانعلی پرید تو حرفم و گفت «آقای شریفی چطور؟ اون چه جور آدمیه؟»
.
چشمام برق زد و گفتم« اون رو که نگو! جوانمرد، با محبت ،با گذشت، مهربون ، اصلا یک آدمه حسابیه…»
.
آقای خانعلی باز پرید تو حرفهام – راستی ببخشید دوستان! یادم رفت که آقای خانعلی که دو سه برابر من سن داشت و من یک مدتی روزنامه نگاری رو پیشش شاگردی کردم بهتون معرفی کنم- بله عرض میکردم که آقای خانعلی باز پرید تو حرفهام و گفت«من خودم هم خسروی رو‌ میشناسم و هم شریفی رو! و نه خسرو ی به اون غلظتی که تو میگی نامرده و بدجنسه و نه شریفی آنچنان که تو تعریف میکنی آدم صاف و صادقیه!!!»
.
بعد ادامه داد« پسرم از آدمها برای خودت دیو یا دلبر نساز ؛ چون فردا روزی که خلافش بهت ثابت بشه افسوس میخوری و خودت رو سر زنش میکنی! آدمها همشون اونچه که نشون میدن نیستند!!!»
.
‌پی نوشت: از آقای خانعلی سالهاست خبر ندارم! ایکاش میشد پیداش کنم ، یک ماچ از لپهاش بگیرم!!!
یک دیدگاه بنویسید