خیلی دور خیلی نزدیک
بین صفر و یک کمترین فاصله است اما در همین فاصله ی کم، بی نهایت عدد وجود دارد که قابل شمارش نیست.
.
این حکایت ، حکایت عمر ماست.از هر مقطعی که نگاه کنی انگار همین دیروز بود اما وقتی اتفاقاتی که در همین فاصله افتاده را به یاد بیاوری میبینی دنیا دنیا خاطره تلخ و شیرین داشته است
.
انگار همین دیروز بود که در اولین روز مدرسه سر صف زیر چشمی نگاه میکردیم که مبادا مادرمان برود و ما تنها بمانیم!
.
. انگار همین دیروز بود که مدیر مدرسه مدرک دیپلممان را گذاشت کف دستمان و نفس راحتی کشید که از شرمان رها شده!
.
انگار همین دیروز بود که اولین رتبه دانشگاه سراسری به قاعده کد ملی آمد
.
انگار همین دیروز بود که رد ماشین سلمانی را رو سرمان دیدیم و سر از پادگان برای سربازی دراوردیم
.
انگار همین دیروز بود که در آزمون استخدامی قبول شدیم و عشق کیف سامسونت «دیپلمات »گرفتن به دستمون محقق شد.
.
انگار همین دیروز بود که با دسته گل و شلوار خمره ای پیله ای در خانه ای را زدیم..
.
نه دیروز نبود تو بگو یک عمر بود اون بچه ریقو کلاس اولی . اون بچه ریش کوسه ای دیپلم به دست ، اون کچل سرباز ، اون جوانک کیف سامسونت بدست کت و شلوار پوش…
.
تو هر مقطع و فاصله، هزاران خاطره تلخ و شیرین هست هزاران اشک و لبخند، هزاران موفقیت و شکست، که هر کدامش برابر با یک مدرک دانشگاهیست، سند این ادعا رگه هایی از موهای سپیدست که خود نمایی میکنند با ته ریشی با تم سفید!!!
.
پی نوشت : خیلی دور خیلی نزدیک
.
#مطلب_کوتاه #دستنوشته #نوستالژی #نوشتالژي #نوشتالژیک #کودکی #جوانی #میانسالی #پیری #گذر_زمان #گذرزمان #گذرعمر #گذر _عمر#گذر_زمان #گابریل_گارسیا_مارکز#خیلی_دور_خیلی_نزدیک #علیرضا_جوکار #ع_جیم