Alireza Jokar

این سایت در حال تکمیل شدن است ...

Alireza Jokar

این سایت در حال تکمیل شدن است ...

نوشته های بلاگ

خیلی دور خیلی نزدیک

14 مارس 2022 یادداشت

بین صفر و یک کمترین فاصله است اما در همین فاصله ی کم، بی نهایت عدد وجود دارد که قابل شمارش نیست.
.
این حکایت ، حکایت عمر ماست.از هر مقطعی که نگاه کنی انگار همین دیروز بود اما وقتی اتفاقاتی که در همین فاصله افتاده را به یاد بیاوری میبینی دنیا دنیا خاطره تلخ و شیرین داشته است
.
انگار همین دیروز بود که در اولین روز مدرسه سر صف زیر چشمی نگاه میکردیم که مبادا مادرمان برود و ما تنها بمانیم!
.
. انگار همین دیروز بود که مدیر مدرسه مدرک دیپلممان را گذاشت کف دستمان و نفس راحتی کشید که از شرمان رها شده!
.
انگار همین دیروز بود که اولین رتبه دانشگاه سراسری به قاعده کد ملی آمد
.
انگار همین دیروز بود که رد ماشین سلمانی را رو سرمان دیدیم و سر از پادگان برای سربازی دراوردیم
.
انگار همین دیروز بود که در آزمون استخدامی قبول شدیم و عشق کیف سامسونت «دیپلمات »گرفتن به دستمون محقق شد.
.
انگار همین دیروز بود که با دسته گل و شلوار خمره ای پیله ای در خانه ای را زدیم..
.
نه دیروز نبود تو بگو یک عمر بود اون بچه ریقو کلاس اولی . اون بچه ریش کوسه ای دیپلم به دست ، اون کچل سرباز ، اون جوانک کیف سامسونت بدست کت و شلوار پوش…
.
تو هر مقطع و فاصله، هزاران خاطره تلخ و شیرین هست هزاران اشک و لبخند، هزاران موفقیت و شکست، که هر کدامش برابر با یک مدرک دانشگاهیست، سند این ادعا رگه هایی از موهای سپیدست که خود نمایی میکنند با ته ریشی با تم سفید!!!
.
پی نوشت : خیلی دور خیلی نزدیک
.
#مطلب_کوتاه #دستنوشته #نوستالژی #نوشتالژي #نوشتالژیک #کودکی #جوانی #میانسالی #پیری #گذر_زمان #گذرزمان #گذرعمر #گذر _عمر#گذر_زمان #گابریل_گارسیا_مارکز#خیلی_دور_خیلی_نزدیک #علیرضا_جوکار #ع_جیم

یک دیدگاه بنویسید